قبل از مهاجرت: عزیزم روکش مبلها خیلی کهنه هستند. امسال قبل از عید یک دستی به سر و گوششان بکشیم. پاسخ: انشاالله رفتیم کانادا !!!!
بعداز مهاجرت: هیچ جا مثل ایران پول در نمیآید. با این قیمت دلار چارهای نیست. شما اینجا باشید، من میروم ایران بالاسر کارها باشم.
در ادامهی این مقاله دو مورد خیلی مهم که باید قبل و بعد از مهاجرت به آنها توجه کنید را توضیح میدهم.
لذت بردن از زندگی قبل از مهاجرت
عزیزم برمیگردی خانه، بی زحمت چند تا لامپ بگیر، چندتا از لامپهای لوستر سالن کار نمیکنند.
عزیزم امروز فنرهای تشک زد بیرون، باید فکری براش بکنیم.
جواب همهی اینها: انشاالله رفتیم کانادا !!!!
کم مانده بعضی از دوستان که تازه با وکیل قرارداد بستهاند یا تشکیل پرونده دادهاند و منتظر نتیجهی پرونده هستند، در جواب "عزیزم سوراخ توالت گرفته" هم حتی بگویند: " انشاالله رفتیم کانادا"
پ.ن ١: شرمنده، چارهای نداشتم، مثال باید واضح و گویا باشد.
پ.ن ٢: استفاده از این جمله ... (متضاد طلایی) در مرحله برم یا نرم (قبل از تصمیم گیری) به گونهای گناه کبیره حساب میشود.
امروز هم یک روز از روزهای زندگی است. باید لذت برد و زندگی کرد. چرا زندگی را به خود و اطرافیانمان سخت کنیم. همین حالا هم در تمام مراحل، از قبل از تصمیم گیری و به بَعععععععد، فشار و استرس بالااااااااا است. دیگر لااقل بنزین روی آتش نریزیم.
به هر دلیلی ممکن است نرویم. بعنوان مثال اصلا راهمان ندهند یا راهمان بدهند و نخواهیم برویم. در زندگی شخصی و محیط ما روزی که تشکیل پرونده میدهیم یک شرایطی حاکم است و روزی که پی آر مان میآید یک شرایط دیگر. در واقع در این معمولا چند سال همه چیز در تغییر است. حتی شاید یکبار دیگر قبل از اینکه سوار هواپیما شویم باید همه چیز را حتی در خصوص رفتن یا نرفتن و یا برنامههایی که داریم، از اول به طور کامل مرور کنیم و برنامهمان را بر اساس شرایط جدید، ویرایش کلی یا جزیی کنیم.
خلاصه یک کاری نکنیم که اگر نرفتیم، عمر و زندگیمان را باخته باشیم، این دوتا، از نظر من دو تا از با ارزشترین چیزهایی هستند که داریم (تکرار نشدنی) یا اگر رفتیم منتظر تحقق تمام آرزوهایمان در کانادا باشیم و آنجا را به عنوان یک مکان مقدسِ معجزهگر در ذهنمان بسازیم و با یک توقع بالا برویم و بخورد توی ذوقمان.
خوش به سعادت هر کسی که بتواند از تک تک ثانیههای عمرش لذت ببرد.
مرسی از اینکه وقت میگذارید و درد دلهای من را میخوانید.
زندگی همراه با خانواده
راستش از اینجور پستها که مثل بابا بزرگها آدمها میروند بالای منبر و نسخه مینویسند اصلا خوشم نمیآید. ولی بعضی وقتها دلم طاقت نمیآورد و مینویسم. پیشاپیش معذرت خواهی میکنم، بنده را عفو بفرمایید.
تعداد زیادی از خانوادهها به فکر استفاده از مزایای کشورهایی مثل کانادا مخصوصا برای بچهها هستند. ولی خانواده (معمولا آقایان) در ایران شغلی جا افتاده دارند و بقول معروف قِلِق کار دستشان است و با زحمت نه چندان زیاد میتوانند برای خانوادههایشان در خارج از کشور تامین مالی کنند و تعدادی از زن و شوهرها هم هستند که سر محل زندگی اختلاف نظر دارند.
در موارد فوق و یا بعضی مواقع دیگر یکی از راهکارها این است که خانم و بچه یا بچهها در خارج از ایران مستقر میشوند و پدر در نقش قهرمان داستان غم دوری خانواده را به جان میخرد و بین ایران و کانادا رفت و آمد میکند.
متاسفانه نمونههای موفق این روش مثل پلنگ ایرانی که در حال انقراض است، بسیار نایاب و کمیاب است. به عبارتی دوستانی که از خودگذشتگی کردهاند و این راه را برای حل مساله انتخاب کردهاند عموما بهای سنگینی از بابت روابط خانوادگی پرداخت کردهاند.
من از زبان خودم میگویم و شما هم لطفا نظرتان را در کامنتها بفرمایید. هیچ چیزی ارزش به خطر انداختن خانواده را ندارد و هرجایی با هر شرایطی هستیم چه بد چه خوب با هم و کنار هم باشیم. اگر به نتیجه مشترک نرسیدیم بیخیال انجامش بشویم و خانواده را در اولویتمان بگذاریم.
امیدوارم کانون خانواده همه گرم باشد.
این مقاله برای ارایه نکات مفید و بر اساس تجربیات شخصی و مشاهدات مشتریان و دوستان من نوشته شده است. هدف از اشتراکگذاری آن، کمک به جامعه فارسیزبان برای داشتن یک فرایند مهاجرتی آسانتر است. تخصص من در زمینه املاک ونکوور (خرید، فروش و سرمایه گذاری) است.
شاد و پیروز باشید
محسن صانعی